به گزارش راهبرد معاصر؛ سفر وزیر امور خارجه سوئیس به ایران یک سفر مهم قلمداد می شود. قطعا وزیر امور خارجه سوئیس حامل پیام مهمی برای جمهوری اسلامی ایران است که در شرایط خطرناک کرونایی که به شدت بر سفرهای بین المللی حتی سفرهای ديپلماتيک هم تاثیر گذاشته، عازم سفر به ایران شده است. این سفر از چند جهت حائز اهمیت است. کاهش روابط تجاری و سیاسی ایران با اروپا قطعا بر روند ارتباطات ایران و اروپا تاثیر می گذارد، لذا وقتی در این شرایط وزیر خارجه سوئیس به ایران سفر می کند به این معناست که وی حامل پیام مهم یا به منظور برقراری یک تعامل مهم با مسوولان ایرانی به کشور ما آمده است. هر چند که این پیام تنها مختص به سوییسی ها نیست، به عبارت دیگر آنها برای ارتباط خاصی برای کشور خود به ايران سفر نکرده اند، بلکه وزیر امور خارجه سوئیس برای سطح بالاتری از ایجاد هماهنگی به این سفر تن داده است. پس این سفر بسیار مهم است. حال باید درباره چرایی این سفر مهم حدس بزنیم که هدف وزیر امور خارجه سوئیس از سفر به ایران چیست؟
نکته مهمی که در خبرها ذکر شده است صحبت های روزهای گذشته وزیر امور خارجه سوئیس با وزیر خارجه آمریکاست که یک روز قبل از سفر وزیر خارجه سوئیس به تهران صحبت های مفصلی بین دو وزیر امور خارجه صورت گرفته است. این موضوع هم یک علامت دیگری از اهمیت این سفر است که نشان می دهد حداقل بخشی از صحبت های وزیر خارجه سوئیس در تهران مربوط به مسائل ایران و آمریکا خواهد بود. با توجه به این موضوع که سوئیس به عنوان حافظ منافع آمریکا در تهران شناخته می شود سفر وزیر امور خارجه این کشور به ایران حائز اهمیت است.
نکته بعدی این است که سوئیس در این مدت توانسته به نفع جمهوری اسلامی ایران تخفیف هایی از آمریکا بستاند. روند بازگشایی اعتبار مالی برای خرید دارو و لوازم ضروری مورد نیاز ایران از مهمترین فعالیت های سوئیس در حمایت از ایران بوده است. این مساله نشان می دهد سوئیس توانسته گام بلندی برای ایجاد یک زمینه مثبت بردارد و عملا بتواند خود را به عنوان میانجی مسائل بین ایران و آمریکا برای حل و فصل مسائل بین دو کشور به جهان معرفی کند. هر چند این موضوع را می توان به حساب فضای همکاری های ایران و سوئیس گذاشت، اما به طور قطع تا آمریکایی ها برای طرح چنین موضوعی با سوئیس توافق نمیکردند به طور قطع سیاستمداران سوئیسی نمیتوانستند چنین کاری را عملی کنند.
هنگامی که همه این محورها کنار هم گذاشته می شود درک این موضوع ساده تر است که وزیر خارجه سوئیس برای تسهیل روابط دو جانبه بین دو کشور ایران و آمریکا به ایران سفر کرده است. سوئیس از این فرصت استفاده می کند تا موانع روابط دو طرفه بین ایران و آمریکا را مورد بررسی قرار دهد تا راهکارهای خوبی برای تحقق خواسته خود بیابد. لذا می توان نتیجه گرفت حتما بخشی از مذاکرات و گفتگو های این دیدار طرح مسئله ایران و آمریکا است، اما اینکه آیا تحول جدیدی در پی این دیدار و سفر ایجاد می شود یا اینکه طرح جدیدی از سوی وزیر امور خارجه سوئیس برای حل مسایل بین ایران و آمریکا ارائه داده می شود مشخص نیست. اما این سفر برای دنبال کردن این طرح و خواسته آن هم از نزدیک و با عالی ترین سطح سیاسی ایران انجام شده است.
قطعا پیشنهاد روسیه مبنی بر حل برخی مشکلات بین ایران و آمریکا که از سوی وزیر خارجه روسیه عنوان شد مبنی بر حل برخی مشکلات بین ایران و آمریکا در مسائل منطقه بود. آنچه توسط وزیر خارجه روسیه درباره میانجی گری بین ایران و آمریکا مطرح شد حرفی کلی است و چندان مبنایی ندارد، چرا که ایران و آمریکا هیچ کدام درخواستی مبنی بر میانجی گری روسیه بین خود نداشته اند. روسیه بارها پیش از این هم چنین موضوعی را مطرح کرده بود که آمادگی میانجی گری بین دو کشور را دارد، اما جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که نیازی به میانجی گری کشور ثالثی ندارند. اما سوئیس به دلیل ویژگی این کشور که حافظ منافع آمریکا در تهران به شمار می رود، انتقال پیام، طرح موضوع و هر اقدام دیگری توسط سوئیس به صورت بالقوه لازم الاجراست. از این رو می توان احتمال داد وزیر امور خارجه سوئیس به دلیل اصرار آقای ترامپ برای نشاندن ایران پای میز مذاکره آن هم قبل از انتخابات آمریکا وارد ایران شده تا همانند آنچه با کره شمالی در دیدار با آقای ترامپ معامله شد با ایران هم انجام شود.
جمهوری اسلامی ایران که مدتهاست دست آقای ترامپ را خوانده و می داند که او صرفا به دنبال مذاکره برای مذاکره است نه رسیدن به یک هدف مشترک و آرامش نهایی و عدم فشار به ايران، قطعا درخواست وزیر امور خارجه سوئیس رد می شود مگر اینکه آقای ترامپ اقدام جدیدی انجام دهد تا به واقع علاقه مندی خود را با ارتباط ایران نشان دهد تا به افکار عمومی ثابت کند که مایل به گفت و گو و مذاکره با ایران است، در این شرایط شاید اتفاق دیگری رخ دهد. اما آقای ترامپ به شدت اهل تناقض رفتاری است. در عین حال که دنبال فعال سازی مکانیزم ماشه است از مذاکره با ایران سخن می گوید. در حالی که به دنبال تحمیل قطعنامه های سازمان ملل و فصل هفتمی به ایران است و در تحریم تسلیحاتی ایران با انزوای جهانی رو به رو شد و هیچ کشوری جز کشور کوچک دومینیکن منطق زور آمریکا را نپذیرفت. حال در سفر وزیر امور خارجه سوئیس باید ببینیم آیا چرخشی در مواضع آمریکا در ارتباط با ایران ایجاد شده یا اینکه همچنان به دنبال فشار حداکثری بر ایران توام با نشاندن ایران پای میز مذاکره تحت هر شرایطی است؟
به هر حال شعار مذاکره در تعارض مستقیم با فشار حداکثری است. یعنی اگر آمریکا دنبال مذاکره با ایران است باید دست از سیاست فشار حداکثری بردارد چرا که از اردیبهشت ۹۷ تا کنون از تحریم های ایران نتیجه ای نگرفته یعنی به نتیجه دلخواه خود نرسیده است تا بتواند ایران را پای میز مذاکره بکشاند یا به عبارت بهتر عملا ایران را تسلیم شروط دوازده گانه آقای پمپئو که مودبانه آن تسلیم شدن است، کند.
زمانی که آمریکا به اين هدف نرسیده قطعا باید از این سیاست غلط دست بردارد و دنبال راهکار جدیدی باشد. اگر وزیر خارجه سوئیس حاوی پیام یا طرح جدیدی است که نشان می دهد آمریکا در سیاست خود با جمهوری اسلامی ایران درباره فشار حداکثری تجدید نظر کرده به هر حال دور از ذهن نیست که طرف ایرانی هم از این شرایط استقبال کند، در غیر این صورت اگر آمریکا از سیاست غلط خود دست برندارد هیچ طرح موضوع دیگری از سوی هر کشوری نمی تواند تفاوتی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در برابر ارتباط با آمریکا ایجاد کند.